.
.
نوشته شده توسط : صورتی

خوشحالم !

لااقل برای اینکه تو را در خواب ببینم از هیچ کس اجازه نخواهم گرفت ...

چگونه بگویم ؟!

دلم برای خدای معصومی که در قلب تو زندگی می کند تنگ شده است ...

دلم تنگ شده برای هر آنچه از دست داده ام ...

چشمانم گریانند برای هر آنچه نداشته ام ...

دستانم پروانه ای می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد ...

و روحم ... شوق پرواز دارد !

همراه با بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد ...

و به آسمانها رفت تا هم بازی فرشته ها شود ...!





:: بازدید از این مطلب : 243
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 22 فروردين 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: